رجعت صدر

روزشمار بازگشت امام موسی صدر

رجعت صدر

روزشمار بازگشت امام موسی صدر

رجعت صدر

همه روزهایی را که نبوده ای می شمارند،
من روزهایی که به بازگشتت مانده...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاشیه نوشت:
هرگونه کپی برداری و نشر مطالب این وبلاگ
در راستای آشنایی با سیره و نشر افکار
امام موسی صدر(أعاده الله)
آزاد و موجب امتنان است!

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام سجاد ع» ثبت شده است

یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا


سجّادِ آل محمّد(ص) ما را آموخته "فی دِفاع کیدِ الأعداء" این گونه زمزمه کنیم؛

«...چه بسا دشمنی که شمشیر دشمنی اش را بر من آهیخته،

و لب تیغش را برایم تیز کرده، و سرنیزه‌اش را به قصد جان من تند ساخته،

و زهرهای جانکاه اش را برای کام من در آب ریخته،

و مرا آماج تیرهای بر کمان نهاده‌اش قرار داده، و چشم مراقبتش از من نخفته،

و در دل قصد آسیب رسانی به من را دارد ،

و تلخابه مرارت خود را به کامم افشاند،

پس تو ـ ای معبود من ـ

... به یاری‌ام آغاز کردی، و پشتم را به نیرویت محکم ساختی...

پس من تو را ندا دادم ـ ای معبود من! ـ

در حالی از تو فریادرسی خواستم، که به سرعت اجابتت اطمینان داشتم،

و می‌دانستم که هر کس در سایه حمایت تو جا گرفت ستم‌زده نمی‌شود،

و هر کس به پناهگاه انتقام تو ملتجی شد، نمی‌هراسد.

پس تو مرا به قدرت خود از شدّت او محفوظ داشتی...

خدایا، پس به وسیله مقام والای محمّدی (ص) و درجۀ درخشان علوی به تو تقرّب می‌جویم،

و به واسطه آن دو به سویت رو می‌آورم؛ که مرا از شرّ آنچه از آن به تو پناه برده می‌شود، پناه دهی،

زیرا که این کار، تو را در برابر قدرتت دچار سختی نمی‌سازد.

و تو بر هر چیز قدرت بی‌پایان داری...»

--------------------------------------------------------------------------------------------
فراز هایی از دعای چهل و نهم صحیفه سجادیه
صحیفه تنها یک کتاب دعا نیست! صحیفه چراغ راه است

صحیفه قرار است به ما رسم زندگی کردن، بیاموزد

قرار است ما را از پرتگاه های هولناک عبور دهد

۱ نظر ۵۳۰ بازدید موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۴۳

یا مَن یُسَبـّـِحُ الرّعدُ بـِحَمدِه


و او با همۀ ظلم هایی که بر او رفته بود... با زخم همۀ خنجرهایی که از پشت خورده بود... با درد همۀ زنجیرهایی که از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام... با تن تب دار و جسم بیمار، کشیده بود...

برای گمگشتگی ما چراغ آورده بود!

او نشانی خانۀ خدا را حتی از پر پیچ و خم ترین راه ها و پرخطرترین مسیرها می دانست...
برای هر دردی درمانی داشت، و هر زخمی را چاره ای می کرد...

--------------------------------------------------------------------------------------------------

و ما با "صحیفه"اش بزرگ شدیم ؛ خدا و پیامبرش را بهتر و بیشتر شناختیم، توبه کردن آموختیم... آمرزش خواستن و اعتراف به گناه، ... یاد گرفتیم دعای باران بخوانیم، برای پدر و مادر و همسایگان و فرزندان و... حتی مرزبانان دعا کنیم...ما را به دعا و سجده هدایت کرد و مکارم الاخلاق آموخت...با زمزمه های "ابو حمزه" قد کشیدیم، با "خمس عشر" پله پله تا ملاقات خدا رفتیم... با وداع رمضانش گریه کردیم، با عید فطر و قربانش خندیدیم... به هلال ماه نو با او سلام گفتیم...به دعای او کلام خدا را ختم کردیم...

----------------------------------------------------------------------

امامِ سجّاده نشین! ششمین معصوم آسمان و زمین!
درمانده ام ... که بی کلامی از شما چگونه می توان شکر این نعمت گذارد که....

که این زندگی...

این بندگی...

این دین و آیین...

بدون شما...دعای شما...

سجدۀ شما...سجادۀ شما...صحیفۀ شما... ناتمام است!
این دنیا و مافیها...بدون وجود شما...انگار چیزی کم دارد!

یک سجاده! یک صحیفه! یک چراغ

۴ نظر ۷۴۰ بازدید موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۵۲