رجعت صدر

روزشمار بازگشت امام موسی صدر

رجعت صدر

روزشمار بازگشت امام موسی صدر

رجعت صدر

همه روزهایی را که نبوده ای می شمارند،
من روزهایی که به بازگشتت مانده...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاشیه نوشت:
هرگونه کپی برداری و نشر مطالب این وبلاگ
در راستای آشنایی با سیره و نشر افکار
امام موسی صدر(أعاده الله)
آزاد و موجب امتنان است!

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روضه» ثبت شده است

یا باعث البرایا


قم یا مشهد فرقی نمی کرد...

دهۀ اول محرم، در حیاط منزلشان خیمه ی روضه ی اباعبدالله ع برپا بود.امام موسی صدر

بعد از نماز مغرب و عشا ...

حضرت آیت الله...

با لباس مرتب و عبا و عمامه می‌ایستادند در آستانه ی در تا به استقبال میهمانان بروند.

وقتی منبر و روضه شروع می‌شد روی‌‌‌ همان پله ها می نشستند.

شب عاشورا و شب یازدهم در مشهد خودشان منبر می‌رفتند و روضه می خواندند.

روی پله سوم یا چهارم منبر می‌ایستادند ... عمامه‌ را زمین می‌گذاشتند... آستین‌هایشان را بالا می‌زدند و با حالت عزا و پریشانی، مصائب حضرت امام حسین (ع) را می‌گفتند و خودشان هم همراه عزاداران گریه می‌کردند....

بعد از روضه؛ باز ... می‌ایستادند در آستانه ی در تا افراد را مشایعت کنند.

این ها برداشتی از خاطره ی روضه خوانی های آیت الله سیدصدرالدین صدر به روایت طاهره خانم صدر -یکی از هفت خواهر امام- از خانه ای است که امام موسی صدر در آن رشد کرده و بالیده اند.

اشارتی کوچک از این که بدانیم: آب حیات روضه ی حسین علیه السلام با انسان ها چه می کند؟

مطالب مرتبط: پدر بودن حسین(ع)

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دعانوشت: ای برانگیزاننده مردمان! این آب حیات را از ما دریغ مدار.

۱ نظر ۵۱۰ بازدید موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۶ ، ۲۱:۴۲

یا غافر الخطایا!


بگذار همۀ عالم کوفه باشد...


کوفه ای که همۀ دروازه هایش بسته باشد....
کوفه ای که همۀ کوچه هایش بن بست باشد...
کوچه ای که درِ همۀ خانه هایش به رویت بسته باشد...


کوفیانی که ...همه... نمازشان شکسته باشد...
و عهدهایی...که همه با نمازشان شکسته باشد...


و بغض هایت... که با عهدهایشان شکسته باشد....


و چشم های مردی... که غریبانه به اشک... نشسته باشد...و دست هایش که بسته باشد...
و سرش که به سنگ نامردمی شکسته باشد ....

و دلی که بسیار پیش تر از سرش شکسته باشد...

بگذار... همه عالم... کوفه باشد...

تا خدا هست... هیچ مـُسلمی غریب و تنها نمی ماند!

-----------------------------------------------------------------------------------------
اقتباسی از مناجات های سید مهدی شجاعی

پی نوشت: گفتی که دل شکسته باید آورد ..... یعنی دل از این شکسته تر می خواهی؟؟؟؟

۱ نظر ۶۴۷ بازدید موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۴:۱۵

باسمک یا برهان


گوش هایشان از قهقهه های معاویه پر شده بود...

چشم دلشان را بستند و دهان های یاوه گویشان را باز کردند و ...

گفتند و گفتند و فریاد کردند:
حرف هایی را ..که شرم است ...حتی برای خواندن تا چه رسد به نوشتن و یادآوری کردن...

به او اهانت کردند و یادشان رفت؛

این مظلومِ سر به زیری که تا به حال لب به توهین نگشوده و جز به سلام بر لب نرانده...
روزی بر دوش پیامبر خدا(ص) ... نور چشم و قوت قلبش بوده...
به او ناسزا گفتند و فراموششان شد؛
حسن بی علی (ع) که به کرامت و بزرگواری شهره است، بر زانوان پیامبر رحمت(ع) بالیده و نیرو گرفته...
جاهلانی که خود را مسلمان می پنداشتند و  با فخر و مباهات خود را «مؤمن»!!! می دانستند....
یادشان رفت که روزی نه چندان دور... این پاره های تن پیغمبر (ص) را "یا بن رسول الله" خطاب می کردند...
در کوچه پس کوچه های مدینه به دنبال فرصتی بودند تا...
این طفلان معصوم فاطمه زهرا(س) را بیابند تا...:
برایشان دعا کنند!
برایشان طلب توبه و بخشش کنند!
نزد رسول الله(ص) شفاعتشان را کنند!
دعا کنند تا آسمان بارانش را دریغ نکند!
از خلق و خوی رسول خدا(ص) تحفه ای برگیرند!
دین خدا را بهتر بیاموزند!

چشم هایشان را بستند و دهان هایشان را باز کردند و فراموش کردند:

«من سرّه أن ینظر إلی سیّد الشباب اهل الجنّه فالینظر الی الحسن ابن علی»

و فراموش کردند: «ألّلهم إنّی قد أحببته فأحبَّه و أحبّ من یُحبّه»!

می فرمود:
«هر که می خواهد سرور اهل بهشت را بنگرد، به حسن بن علی(ع) نگاه کند.»
( البدایة و النهایة، نوشته ابن کثیر دمشقی، جلد 8)
و فرمود: « خدایا ، من او را دوست دارم، پس تو هم او را دوست بدار، و آنان که او را دوست دارند ،دوست بدار.»
("ترجمة الإمام الحسن" از ابن سعد ص130-131 )

او ولی...
نجیبانه و مؤدبّانه ، آن همه ناسزا و اهانت را تنها به یک کلام پاسخ گفت:

«امّت رسول الله!

مثل من و شما مثل خضر (ع) است و موسی(ع)!
 آن گاه که خضر(ع) آن کشتی را سوراخ کرد...آن طفل را کشت...آن دیوار را بازسازی کرد...خشم موسی(ع) برانگیخته شد، از آن جهت که فلسفه آن را نمی دانست، ولی همان اعمال خضر(ع) نزد پروردگارش نیکو و پسندیده بود!»

«... اگر من با معاويه مصالحه نميكردم احدی از شيعيان ما بر روی زمين نبود، مگر اين كه كشته ميشد...»

-----------------------------------------------------------------------------
برداشتی از: بحارالأنوار

ای دلیل و برهان روشن! ما را سبب سرافکندگی بهترین بندگانت قرار مده!

۰ نظر ۶۷۸ بازدید موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۰۷:۰۴

باسمک یا دیـــّان


رنگ از رخش پریده بود، تب دار...بیمار...
از نیزه ای که در مدائن به پایش نشسته بود؟؟؟... نه!

از زخمی که بر دلش نشسته بود،

ناله می زد...
عرق سرد بر جبینش نشسته... دردمندانه و به سختی پرسش زید ابن وهب را این گونه پاسخ گفت:


«به خدا قسم كه معاویه برای من از این مردم بهتر است! این مردم گمان می‏كنند شیعیان منند... ولی در صدد كشتن من بر می‏ آیند....اثاث و لباس سفرم را به غارت می‏ برند... اموال مرا تصاحب می نمایند!
به خدا قسم اگر من از معاویه تعهدی بگیرم كه خون خود را حفظ كنم و اهل و عیالم را در امان بدارم... بهتر از این است كه (یارانم!!!) مرا به قتل برسانند و اهل‏ بیتم از بین بروند.
به خدا قسم اگر من با معاویه نبرد نمایم، اینان گردن مرا می گیرند و مرا به معاویه تسلیم می كنند!
به خدا قسم اگر من با معاویه صلح و سازش نمایم و محترم باشم بهتر از این است كه من كشته یا اسیر گردم، با این كه منتی بر من نهاده می شود و تا آخر دهر برای بنی‏ هاشم عیب و عار باشد و معاویه دایماً بر زنده و مرده‏ ما منت بگذارد.»
-----------------------------------------------------------------------------------
«برداشتی از جلد دهم بحارالانوار صفحه 5
به نقل از کتاب علل الشّرایع»

هر چه فکر می کنم...بالا و پایین می کنم....نمی توانم هضم کنم که در مدائن چه گذشته؟... اموال امام...غریب و تنها ... به دور از برادران... چگونه به یغما رفته؟...آن تیغ زهرآگین چطور تا به استخوان رسیده؟...

آن هم نه از دشمن!
از کسانی که ادعای یاری و دوستی می کردند و  خودشان را "یار" می دانستند!!!

ای جزا دهنده! دست ارادۀ ما را به خون دل مظلومترین ها آلوده مکن!

۰ نظر ۶۷۱ بازدید موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۰۰:۰۰

باسمک یا منــّان


تنها مانده بود....
پناه آورده بود....

در شهری غریب... با زخمی عمیق... که به استخوان رسیده بود... از تیغی زهرآگین
اما...
جراحتی که بر قلبش نشسته بود دردی جانکاه تر داشت...
و زهر خیانت کاری تر بود....

یارانش...
یاران وفادارش!!!!
در اتاقی دیگر بر سر معامله با معاویه جدال می کردند:
یکی از معافیت خراج سالیانه می گفت...
دیگری هوس حکومت عراق در سر داشت...
------------------------------------------------------------------------------
«برداشتی آزاد از:
بحارالأنوار جلد دهم، صفحه 3و4، به نقل از كتاب تنزيه الانبياء از سید مرتضی»

 ای بخشایشگر!
مباد آن روز که یاری ما، باری شود بر دوش حجت تو! مباد که خنجر ما، که باید به روی دشمن کشیده شود، بر دل دوست بنشیند و غریبانه زمین گیرش کند... مباد که جهالت و غفلت ما سنگی شود و پایش را زخمی کند و راهش را طولانی تر! پروردگار! یاری کردن دین خدا را یادمان بده!

۰ نظر ۵۵۵ بازدید موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۴ ، ۱۸:۵۲

یا مَن عنــده حـُسن الثــــّواب


«ما نخستین عزاداران و ماتم زدگان بر امام حسین سلام الله علیه هستیم. نخستین کسانی هستیم که قدردان فداکاری های اوییم.
از این رو باید خدمت کنیم....نه برای جبران و غرامت! او فداکاری نکرده تا چیزی در قبال آن از ما بخواهد!

خدمت ما به امام حسین سلام الله علیه تأکیدی است بر پیروزی او در جهاد.
ما وقتی اهداف امام حسین سلام الله علیه را محقق می کنیم...در حقیقت بر پیروزی حسین سلام الله علیه می افزاییم.»

یعنی این که؛ ما هم جزئی از قیام عاشورا هستیم!....جزئی از هدف!...

«امام حسین سلام الله علیه برای چه کشته شد؟ برای دین!

 پس هر چه دین ما، عمیق تر و بیشتر شود، حسین سلام الله علیه پیروزتر بوده است!

 اگر در جهان یک درجه از دین وجود داشته باشد، امام حسین سلام الله علیه صد درجه پیروز شده است...

 و اگر صد درجه ایمان وجود داشته باشد، پیروزی او به مراتب بیشتر بوده است.»

-------------------------------------------------------------------------------------------------------
به سوی خط حسینی- سخنرانی امام موسی صدر در جمع اعضای جنبش أمل
کتاب سفر شهادت-چاپ اول ص 61

امام و کربلا

روضه نوشت: قعر زمین تا اوج آسمان! ... فرق است ...
میانِ نمازگزاردن در مساجد ملعونه تا مساجد مبارکۀ کوفه!
آهای روضه خوان! در مقاتل دنبال چه می گردی؟ گریستن بر مظلومیت حسین سلام الله علیه  که بهانه نمی خواهد! فقط کافی است روایت کنی:
« محمد بن یحیى عن الحسن بن على بن عبدالله‏ عن عبیس بن هشام عن سالم عن أبی جعفر علیه‏ السلام قال:
جُدِّدَتْ أَرْبَعَةُ مَسَاجِدَ بِالْکُوفَةِ فَرَحا لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه‏ السلام: مَسْجِدُالأَشْعَثِ وَ مَسْجِدُ جَرِیرٍ وَ مَسْجِدُ سِمَاکٍ وَ مَسْجِدُ شَبْثِ بنِ رِبْعٍى.»

« امام باقر علیه‏ السلام می فرمایند: به شادی قتل امام حسین علیه‏ السلام چهار مسجد در کوفه تجدید بنا شد: مسجد أشعث، مسجد جَریر، مسجد سِماک و مسجد شبث ابن ‏ربعى.»
الکافى، ج ٣ ، ص ٤٩٠ ، ح ٢ / التهذیب، ج ٣ ، ص ٢٥٠ ، ح ٧ و فى السند عن سلیمان بن هاشم بدل عبیس، سند شیخ طوسى به محمد بن یحیى ص ٧٣ / وسائل‏ الشیعة، ج ٥ ، ص ٢٥٠ ، ح ٦٤٦٣ / بحارالأنوار، ج ٤٥ ، ص ١٨٩ .

آه...که چه داغی نهادند...کوفیان .... بر دل اسلام!
گریستن بر همین دو خط....همۀ عالمِ اسلام را بس است!

به قول صاحب مکشوف- مادر آیه: حیف از حسین....حیــ ـــ  ــ ـف از حـــسین!...حیف از حسین!

۰ نظر ۶۵۳ بازدید موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۴ ، ۱۷:۵۴

یا من هو شديد العقاب


«اندوهی که هر انسان آزاده ای از واقعه عاشورا در دلش احساس می کند، نشانۀ ایمان است...»

«از این رو است که امام (ع) تأکید می کنند: " که پیروان ما کسانی هستند که از اندوه ما اندوهگینند و به سبب شادی ما شادند."

ما این روزها، سخت، احساس غم و اندوه می کنیم، بیش از زمانی که عزیز یا دوست یا خویشاوندی را از دست داده باشیم...

انسان وقتی دوست یا نزدیکی را از دست می دهد، ناراحت می شود، چرا که پناه و تکیه گاه، عزت یا سرپرست یا پشتیبان خود را از دست داده است.»

 

امام موسی صدر می گویند که امام حسین(ع) برای ما و برای هر کسی که احساس غم می کند، همۀ این ها هست:

"پناه، تکیه گاه، عزت، سرپرست، پشتیبان..." و در یک کلام... پدر!... شاید فراتر از یک پدر!

 

«پدر بودن حسین(ع) برای من، فراتر از پدر بودن پدرم است برای من....

خدمت هیچ کس،... چون حسین(ع) نیست.

ما،هر سال...صبح و عصر و شام... همه وقت، مجلس عزا بر پا می کنیم تا نشان دهیم، اندوه حسین(ع) برای ما، فراتر از هر اندوه دیگری است.

«حسین(ع) پیش از آن که شهید دیگران باشد، شهید ما ست. ما ناراحتیم... چون چیزی که متعلق به ما بود را از دست داده ایم.

ما پدر، دوست، تکیه گاه، سرپرست... همه چیز خود را از دست داده ایم...»

«آیا مبالغه می کنم؟ نه!

 می گویم برای ما؟! بله!

ممکن است کسی به خاطر مال ما کشته شود. ممکن است کسی به خاطر عزت و آبروی ما کشته شود. ولی حسین(ع) برای همۀ این ها... به خاطر من و شما کشته شد. این احساس عمیق اندوه....احساس عمیق قدردانی است!

چون ما در درونمان احساس می کنیم مدیون حسین(ع) هستیم.

او منـّتی بر ما دارد که با هیچ دِینی برابری نمی کند و ما توان جبران نداریم.»

---------------------------------------------------------------------------------------------
برگرفته از کتاب سفر شهادت؛ مقالات و سخنرانی های امام موسی صدر حول واقعه عاشورا

عنوان نوشت: چاهی است همه ناله و دشتی است همه گرگ...خواب پدری که پسرش گم شده باشد؛

از صاحب وبلاگ سنگچین: سعید بیابانکی

 عاشوراتلنگر نوشت:

قعرِ زمین تا زمین فرق است میان کوفیان و شامیان.

کوفیان می دانند در برابر که ایستاده اند ، بر روی چه کسی شمشیر کشیده اند، سر چه کسانی را بر نیزه کرده اند و چه کسی را به زنجیر کشیده اند و به اسیری گرفته اند...
ولی... شامیان خیال می کنند یک خارجیِ طغیانگرِ از دین برگشته را سر جایش نشانده اند و به دینشان خدمت کرده اند...آنچنان در جهل مرکّب خود، از غارت "آل الله"! مست اند که خود را "خيل الله" می نامند!!!
جهلی که پشت هر انسان حق مدار آزاده ای را از هراس سقوط به این چاه ظلمانی می لرزاند...

ما اهل کوفه نیستیم... خدا کند اهل شام هم نباشیم!

۲ نظر ۶۸۵ بازدید موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۴ ، ۲۰:۳۱

یا من هو سریع الحساب


به یاد می آورم که روزی همراه با جمعی از برادران فلسطینی مان در مصر بودیم، بر سر سفره نشسته بودیم که یکی از جوانان در بین غذا خوردن برخاست.جهاد با دستان خالی

و گفت: «خداحافظ!»

و حاضران پاسخ دادند: «به سلامت!»

هیچ صدای ناله یا خداحافظی بلند نشد، نه از زنان و نه از مردان.

از آنان پرسیدم: «به کجا می رود؟»

گفتند: «به جبهه!»

تعجب کردم. هیچ بدرقه ای نمی کنید؟

گفتند: «نسل هایمان را بهای آزادی قدس قرار داده ایم و آن کسی که نسلش را و خودش را در راه آزادی امّتش وقف کرده باشد، پیروز می گردد.»

این همان معیاری است که حسین به ما می آموزد!

حسین(ع) می گوید که یزید هر چه بزرگ باشد و سپاهش هر چه عظیم باشد و هر اندازه عوام فریبی اش گسترده و دامنه دار باشد و هر میزان که افکارش جهنّمی و وسیع باشد، فداکاری را در میدان بیاور تا همچون دسته های ملخ پراکنده شوند و از تو فرار کنند.
----------------------------------------------------------------------------------------------

* سفر شهادت...سخنرانی امام موسی صدر- اول شباط 1974-
مرهم نوشت:
«بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ...»
بلكه حق را بر باطل فرو می کوبیم، پس آن را در هم می ‏شكند و به ناگاه نابود می ‏گردد.

سورۀ مبارکه انبیاء –آیۀ شریفۀ 18

در ادامه:

متن وصیت نامه شهید هفده ساله فلسطینی-محمد فتحی فرحات

۰ نظر ۸۳۰ بازدید موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۸

یا من هو شدید المِحال


امام موسی صدر می فرمایند:

«ما به همان اندازه که دین داریم متعلق به حسین(علیه السلام) هستیم و به همان اندازه حسین(علیه السلام) به ما تعلق دارد...»

می خواهیم باز هم به سخنرانی های امام مراجعه کنیم و درک کنیم که معنای این جمله چیست؟

امام موسی صدر، معتقدند که امام حسین(سلام بر او) و واقعۀ عاشورا متعلق به همۀ انسان ها و بشریت است. به همۀ انسان هایی که به دنبال آزادی و آزادگی حقیقی هستند. انسان هایی که به حقانیت راهشان ایمان دارند و به دنبال الگویی ناب می گردند تا از او پیروی کنند.

اما بیش از این:  «سفر دشوار و فداکاری بزرگ حسین(ع) در راه دین است. هر کس دین دارد، حسین(ع) برای او، برای خدمت به او، در راه او کشته شده است... پس شهادت حسین(ع)، برای انسان مؤمن است، هرچه ایمان انسان مؤمن بیشتر باشد، اختصاص حسین(ع) به او بیشتر می شود...حسین(ع) متعلق به ما ست، زیرا او برای ما، برای دین ما، خط ما و رفتار ما کشته شده است.»

به عبارت ساده تر، امام حسین(ع) و واقعۀ عاشورا متعلق به ما ست، چون این ما –شیعیان- هستیم که امروز (حداقل) ظاهراً و (إن شاء الله) باطناً مثل حسین(ع) نماز می خوانیم، مثل حسین(ع) روزه می گیریم، مثل حسین(ع) رفتار می کنیم... مثل حسین(ع) مدارا می کنیم، مثل حسین(ع) مقاومت می کنیم.

و امام موسی صدر می گویند این یک معادله دو طرفه است؛ امام حسین(ع) در راه دین کشته شدند پس ما اگر دین داشته باشیم حسین(ع) متعلق به ما ست و ما هر چقدر بیشتر شبیه حسین(ع) باشیم، بیشتر متعلق به امام هستیم.

این تعلق داشتن ضمن افتخار و عزتی که برای ما دارد، وظایفی را بر دوش شیعه می گذارد ...
إن شاء الله تصمیم داریم در محرم امسال این وظایف را از نگاه امام موسی صدر بررسی کنیم...

---------------------------------------------------------------------------------------
برگرفته از کتاب سفر شهادت
شیرخوارگان حسینیسخنی با تو:

ای که گرفتی به دوش بار غم و بار عشق...

وقتی شیرخواره ات را سبز می پوشانی و روی دست می گیری و به مجمع جهانی علی اصغر(ع)می بری، یادت باشد! زمین تا آسمان فرق است میان مادرانی که کودکانشان را بیمه حسین(ع) می کنند و مادرانی که کودکانشان را سرباز و فدایی حسین(ع) می کنند!...

۳ نظر ۸۰۶ بازدید موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۰

*یا من له القدرة و الکمال


و حسین بر او سلام...
آن روز در عرفات... در عرفه...

اولین کسی بود که نه فقط بر مظلومیت خود، که بر تمام مظلومانه های خاندان و یاران و شیعیانش
تا قیامت، روضه خواند و صبر طلبید و گریست...
اما هیچکس ندانست اولین روضه خوان عاشورا که بود؟

ماجرای  کربلا ...روضه های شیعه...
نه از کربلا...نه از عاشورا... که از عرفه شروع شد...از عرفات
از کنار همین کوه رحمت...زیر آسمان آبی خدا...
جبل الرحمة - صحرای عرفات
همان جا که حسین(ع) "إنّی أرغبٌ إلَیک وَ أشهَدُ بالرُّبوبیة ِ إلَیک" سر داد...

و شیعه از همین امروز...لباس سیاهش را بر تن کرد...
در همین امروزی که به خون مسلم بن عقیل سرخ شد:
بیرق های سیاهش را بیرون کشید
از همین امشبی که کودکان مسلم یتیم شدند،  کتیبه هایش را نوشت:

«برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند....اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند»


بر نخل هایش آئینه بست...علم هایش را بیرون کشید...
شیعه هیچوقت...منتظر محرم و عاشورا نمانده است....
و مرثیه های شیعه هیچگاه....منتظر روضه خوان ها نمانده است...

شیعه یاد گرفته حتی در گوشۀ یک اتاق تاریکِ بی پنجره، بی هیچ روضه و مرثیه ای ...
بی سایه سار هیچ تکیه و هیئتی...
بی هیچ علم و بیرق... سنج و دمام و زنجیری...
برای عالـَمی، روضه بخواند و سر درگریبان و بی صدا اشک بریزد...

۱ نظر ۶۲۷ بازدید موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۰