رجعت صدر

روزشمار بازگشت امام موسی صدر

رجعت صدر

روزشمار بازگشت امام موسی صدر

رجعت صدر

همه روزهایی را که نبوده ای می شمارند،
من روزهایی که به بازگشتت مانده...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاشیه نوشت:
هرگونه کپی برداری و نشر مطالب این وبلاگ
در راستای آشنایی با سیره و نشر افکار
امام موسی صدر(أعاده الله)
آزاد و موجب امتنان است!

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر صادق طباطبایی» ثبت شده است

یا عُدَّتی عِندَ شدَّتی
ای ذخیرۀ من به هنگام سختی!


به بهانه تولد یک پروانه: اولین عاشقی که در زندگی شناختم چمران بود؛ من نوجوان بودم و مشتاق فیزیک، ستارگان و دانستن اسرار و کشف رازها؛ اما او با دل نوشته­ ها و عاشقانه هایش یادم داد که چه طور می شود هر روز از تپه ها بالا رفت و هر روز از طلوع و غروب خورشید شگفت زده شد؟ چه طور می شود در ساحل دریا، چشم ها را بست و از صدای امواجی که به صخره ها می خورد، لذت برد؟ چه طور می شود یک گل کوچک وحشی را بدون آن که چید، بویید؟ چه طور می شود رد جوجه گنجشک ها را در آسمان گرفت و به درخت های چنار رسید؟ چه طور می شود عاشق همۀ عالم بود، اما به عالم دل نبست؟ چه طور می شود به همه، سلام های گرم و آتشین داد؟ شهید مصطفی چمران در چنین روزی در دوم اکتبر 1932 – دهم مهر هزار و سیصد و یازده در قم به دنیا آمد.

متنی که امروز می خوانیم، بخشی از نامه شهید چمران به مرحوم دکتر سیدصادق طباطبایی، خواهرزاده امام موسی صدر است که در کتاب «لبنان به روایت امام موسی صدر و شهید چمران» منتشر شده است؛

به نام خدا

دوستم... مهربانم... عزیزتر از جانم!

سلام گرم و آتشین مرا بپذیر!

سلامی که با اشک و خون آغشته است!

سلامی که با عشق و غم آمیخته است!

سلامی که تاریخ پر درد شیعه را در طول 1400 سال ظلم و جنایت به همراه دارد.

سلام دلشکسته ای که جز عشق و محبت سرمایه ای ندارد!

فاطی و غزاله آمده اند و چقدر ما را خوشحال کردند، جای شما خیلی خالیست.

دل من خیلی برای شما تنگ شده است.. از دور تو را می بوسم و صمیمانه ترین درودها را تقدیمت می کنم.

از حال ما بخواهی! زنده ایم! در تب و تاب... در زد و خورد... در میان امواج بلا...

در میان طوفان حوادث...در جنگ با سرنوشت... در مبارزه ای برای بود و نبود....

آقای صدر حالشان خوب است و دو روز پیش به اردن نزد ملک حسین رفتند تا مگر به وسیلۀ او به کمیل شمعون فشار آورند تا دست از اذیت و آزار بردارد. متطرفین* مسیحی به کمک اسرائیل می جنگند و جنوب را تهدید می کنند.

... دو هفته پیش پنج شهید در طیبه دادیم...

شهید چمران در لبنان

* نوشـــــت: متطرّفین در لبنانی به معنای افراطی ها است.
-------------------------------------------------------------------------------------------
عنوان نوشــت: غزلی از استاد علی معلّم دامغانی-کتاب "شرحه شرحه است صدا در باد"
چو گل پرپر شود، پَر می شود پرواز می جوشد... اگر پروانه شد، پروانه با دمساز می جوشد...اگر بلبل شد از اسرار او، آواز می جوشد...
گر از مرغان شیرازی ست... به قافِ حضرت سیمرغ خواهد رفت، جذب یار خواهد شد... ز صحرای سپاهان، دانه خواهد چید بی تردید...

ز پرواز بلند آواز می روید... به جای لاله سرو ناز می روید ...

۰ نظر ۳۸۴ بازدید موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۷ ، ۰۶:۲۲

یا واهِبَ الهـَدایا


امام موسی صدر

اولین نشانه های بهار، بادهای تند و پرهیاهو هستند؛ بادهایی که با همه ی بادها فرق می کنند، بادهایی که با بادهای خشن و پرسوز پاییز؛ که برگ ها را می ریزند و شاخه ها را می‌شکنند و طوفان به راه می‌اندازند، متفاوتند.
بادهایی که مثل باد زمستان، سوز سرمای استخوان سوز ندارند. بادهایی که حتی با باد صبا، باد کوهستان، بادهای ساحلی ملایم هم فرق می کنند.

بادهای بهار، زمین را زیر و رو می کنند، گرد و غبارهای حیاط و باغ و باغچه ... پشت بام و خانه و محله را با خودشان می برند... خارهای خشک صحرا را از جا در می آورند....
و به جای آن ابرها را در آسمان به حرکت وامیدارند... بازی نور و سایه به راه می اندازند... رگبارهای باشکوه ... رعدهای عظیم و تحسین برانگیز.... رنگین کمان... جوانه های شاداب و نورسیده.... گلبرگ-بارانِ شکوفه های گیلاس...

و در نهایت بهار...

بادهای بهار، مژده ی نو شدن و تازه شدن می دهند.... عطر اقاقی ها و شب بو ها و محبوب شب ها را طوری در شهر، پخش می کنند...تا گل ها، فقط از آنِ یک درخت، فقط از آنِ یک دیوار، یک خانه، یک کوچه، یک محله نباشد... که همه ی عالم، از آن استشمام کنند... تا همه از بهـــــــــــــار سهمی ببرند.

****

از قدیم الأیام... در حوزه ی علمیه...رسم بر این نبود، که استاد، به دنبال طلبه باشد!
 آداب و سنت همیشه بر این بوده و هست... که طلبه باید طالب علم باشد! او باید به دنبال استاد باشد... او باید احوالپرس استاد باشد...طلبه است، که به دنبال استاد و بهره بردن از علم و اخلاق و سیره ی او، استاد را پای منبر و در کلاس درس و در نماز جماعت همراهی می کند و به او اقتدا می کند.
در حوزه ی علمیه، رسم بر این نبوده و نیست که علمای بزرگ، حجره به حجره و ایوان به ایوان... در مَدرَس قدم بزنند و به طلبه های جوان سر بزند... از حالشان، بپرسند... تا چه رسد به این که در احوال و کردارشان، دقیق شوند یا به حجره ای وارد شوند و با شاگردی گفتگو کنند!

اما ... صبح یک روز...

۱ نظر ۵۸۶ بازدید موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۶ ، ۱۹:۳۵

« یا خَیر الغافرین»


نمازهای غریبانه

                     وقت نماز ،
                                 پهلوی او جا گرفته ایم؛
                                                             باشد گهِ ســــلام ، نگاهی به ما کند...

 

نماز امام

و او به ما یاد داده که می شود طورِ دیگری نگاه کرد:

به دنیا، به هستی، به اشیاء، به حوادث...به آدم ها ....به عکس ها
می شود دید؛ زمین سنگلاخ و ناهموار را...کفش های جفت کرده ...عبای خاکی

و ما چشم هایمان را...دیدگانمان را...حرف هایمان را ...اندیشه هایمان را

مدیون او هستیم.

۰ نظر ۹۷۵ بازدید موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۲۹