دل در تب لبیک تاول زد ولی ما*لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم
یا خیر المحسنین
اما ده روز نخست ماه ذی الحجه که قرآن کریم آن را «ایام معدودات» [سورۀ مبارکۀ بقره-آیۀ شریفۀ 203] نامیده است، از بزرگ ترین ایام الله و از باعظمت ترین روزهای سال است. روزه داری در این روزها بسیار مستحب است، به جز در روز عید که همه می دانید. برای این روزها ذکر و نماز خاصی در بین نماز مغرب و عشا وجود دارد؛ این ذکر ما را به یاد داستان حضرت موسی(ع) می اندازد که [برای عبادت] به کوه طور رفت و به قومش وعده داد که پس از سی روز بازگردد، ولی خداوند برای امتحان مردم این سی روز را به چهل روز تبدیل کرد:
«وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَـة.» [سورۀ مبارکۀ اعراف-آیۀ شریفۀ 142]
بدین ترتیب، موسی چهل روز از خانواده و قوم خود دور ماند و این غیبت بهانه ای برای سوءاستفاده و فرصت طلبی برخی منحرفان شد و آنان به منحرف کردن مردم پرداختند. وقتی موسی بازگشت، با صحنه ای ناخوشایند روبه رو شد که داستان آن را می دانید.
ما این ده روز را که ایام مبارکی است، محترم می شماریم و با روزه گرفتن و نماز و پاکی زبان و توجه قلبی نسبت به کسانی که به حج رفته اند، به خداوند سبحان توسل می جوییم و امیدواریم که از این راه ثوابی ببریم، زیرا همان گونه که می دانید «کسی که به عمل قومی راضی باشد، از آنان است.» ما توفیق حج پیدا نکردیم، ولی قصد آن را داریم که اگر خداوند به ما توانایی و استطاعت عطا کند، به حج مشرّف شویم. اگر این روزها را محترم بشماریم و خود را در حج روحی بدانیم، پاداش حج را خواهیم دید. همانگونه که حاجی از خانه و اهل خود بریده و لباس و راحتی و هوای خود را کنار گذاشته است، ما نیز با روزه گرفتن و نگه داشتن زبان و ایستادگی در برابر خواسته ها و هوس ها و خودداری از رفتار آزادانه همچون هر جای دیگر، باید از این امور دل بکنیم و در نتیجه، از فضل و رحمت خدا و ثواب حج بهرمند شویم.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سخنرانی امام موسی صدر از کتاب مسیرة الامام السید موسی الصدر، ج 11، ص 268ـ276 /عنوان اصلی: إستقبال أیام الحج /مترجم: احمد ناظم
*عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم....تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم: از مرحوم قیصر امین پور
ای بهترین نیکو کاران! ما را... دین و وطن ما را...آنچنان بساز که چون موسایمان بازگشت، شرمنده و سرافکنده نباشیم
مبادا بازندۀ این بازی قایم باشک، ما باشیم...که
نگاهبان دو دیدهست چشم دلداری نگاه دار نظر، از رخ دگر یاری
هلا! مباد که چشمش به چشم تو نگرد! درون چشم تو بیند خیال اغیاری