رجعت صدر

روزشمار بازگشت امام موسی صدر

رجعت صدر

روزشمار بازگشت امام موسی صدر

رجعت صدر

همه روزهایی را که نبوده ای می شمارند،
من روزهایی که به بازگشتت مانده...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاشیه نوشت:
هرگونه کپی برداری و نشر مطالب این وبلاگ
در راستای آشنایی با سیره و نشر افکار
امام موسی صدر(أعاده الله)
آزاد و موجب امتنان است!

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

ای تو افلاطون و جالینوس ما....

جمعه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۲۸ ب.ظ

یا خیر الذّاکرین


بازگرد‌ ای روزگار امام صدر!
بازگرد با روزگار روشنت، با فرش سبزت ... با شب درخشانت

بازگرد! که روزهای ما را سیاهی پوشانده و کشت های ما را ملخ‌ خورده!
 و شب ما دهشتناک و آکنده از ترس و کابوس شده...
بازگرد همچون خورشید تا کشته های ما را تغذیه کنی و بیماری را از پا درآوری و به جسم ما گرما ببخشی.امام موسی صدر
بازگرد با روزگار سپیدت و با همۀ آرزو‌ها و درد‌هایت که در پرتو آن ها می توانیم بر عقب ماندگی و نادانی پیروز شویم و هر غاصب و اشغالگری را شکست دهیم.
بازگرد با عمامۀ پیشوای محرومان که دانش و اندیشۀ نهفته در زیر آن، بامدادان و شامگاهان را گشود و فکر فرهیختگان و خرد خردمندان را به حیرت آورد.
بازگرد با عبای سید که بر جای جای آن نماز می گزاردیم و در برابر پروردگار جهانیان سجده می کردیم و این، مدیون فکر باز او نسبت به همۀ اندیشه ها در جهان و نسبت به همۀ ادیان و گروه های حاضر در عرصۀ لبنان بود.
بازگرد با مهرورزی ِامام صدر به همۀ دوستانش و دشمنانش و به همۀ ادیان و مذاهب.
بازگرد با «کلمۀ سواء» و سخن راستینی که آن پیشوایِ بهره مند از الهام، برای همۀ گروه های جامعۀ لبنان می گفت.
بازگرد با شعار «اسرائیل شر مطلق است» شعاری که برخاسته از ایمان به حقانیت مسئلۀ فلسطین و درک از مظلومیت فلسطین بود که سرزمینش غصب و حقوقش پایمال و خانه اش ویران و خون بی گناهانش بر خاک مقدس آن ریخته شده است.
بازگرد با شعار «ما راضی نیستیم که لبنان لبخند بزند در حالی که جنوب آن در اشغال دشمن است.» ... که وطن نباید تجزیه شود یا نباید بخشی از آن به سرِ افعی تبدیل شود، تا بخش دیگر را ببلعد.

بازگرد ‌ای خاطراتِ آن روزگار! چه زیبا بودی در آن گذشتۀ پربار... که از چشم و عقل و قلب آن رهبرِجلودار، می جوشید و چقدر ما امروز، در این غوغای حوادثی که لبنان و همۀ منطقۀ عربی را درنوردیده است، به آن گذشته نیازمندیم.

دشمن سلطه جو هنوز فلسطین و جولان و بخشی از لبنان را در اشغال خود دارد و آزادی و حرمت بیت‌المقدس را مباح می شمرد و به کشتار ملت فلسطین ادامه می دهد و هیچ کس در جهان عرب دم برنمی آورد و حتی برخی از آنان، با این غصب‌کنندۀ حقوق ملت ها روابط سیاسی و امنیتی و نظامی و اقتصادی دارند و میان مردم خود تفرقه می اندازند و نسبت به آتش فرقه گرایی که در سوریه و عراق و یمن و بحرین زبانه می‌کشد و به آنچه در مصر و لیبی و تونس می‌گذرد، بی توجه اند. هیچ صدایی بلند نمی شود تا به این اشغالگری و به فتنۀ تکفیریان و وهابیان، نه بگوید؛ در حالی که این فتنه می‌کشد و می‌سوزاند و عبادت‌گاه ها و بناهای کهن تاریخی را ویران می کند و با تعصب ورزی و عقب ماندگی و نادانی خود، تاریخ را از بین می برد و در این میان، فکر و نقشه را اسرائیل و آمریکا و سرمایه، با دینار و نفت و گاز تأمین می‌کنند. این‌ها انحراف از دین است و اسلام از آنچه اینان می‌کنند بیزار است.

ای امام صدر! چقدر ما به تو و به مواضع شجاعانۀ تو در برابر هر سلطان ستمگر و دشمن تجاوزکار، برای یاری عدالت و حق و آزادی نیاز داریم.
ای پایه گذار مقاومتی که دشمن را شکست داد و سرزمین را آزاد کرد و کرامت را نجات داد و تنها پرتو نور در شب ناامیدی عربی بود.
تو‌ ای نخستین و بزرگ ترین مقاوم! ‌ای پایه‌گذار عصر مقاومت! اکنون این شاگردان تو هستند که به دست خود و در روزگار خود پروراندی و در وجود آنان بذر ایمان و حق پاشیدی. اینان شعارهای تو را سر می دهند و همه، از رهبران و مسئولان و اعضا، دنیا را از تاریخی درخشان، همراه با پیروزی ها و نشانه های رهایی، می آکنند:


دریافت

تو این‌گونه بودی‌ ای امام صدر:
پیشوا و آموزگار و قانون‌گذار؛ پدیدآورندۀ نسل هایی که پس از تو آمدند و از دستاورد تو و از تجربۀ تو بهره گرفتند و توانستند سپاهیان مقاومت را در مسیری سخت و ناهموار، رهبری کنند و سرزمین را آزاد کنند و فتحی را رقم زنند که برای همۀ امت در این عصر ناممکن بود، زیرا این امت، اصولی پوچ در پیش گرفته و برای مقابله با دشمن، خانه هایی سست تر از خانۀ عنکبوت ساخته...
سرور من! وضعی که اکنون ما در منطقه در آن به سر می‌بریم، سخت نیازمند حکمت و خردورزی و شرح صدر و زبان شیرین و وفاداری و عقیدۀ خالصانه و آموزه های بزرگوارانۀ توست. همۀ این اوصاف در وجود تو برای نجات میهن و امنیت ملت و وحدت امت و ساختن کشوری بود، که جنگ و فرقه‌گرایی، آن را قطعه قطعه کرده و گرگ های محلی و منطقه ای و بین‌المللی بر سر آن به جان یکدیگر افتاده بودند. برخی نیز سر از سوراخ خود بیرون آورده بودند تا به این سرزمین گزندی برسانند و بر ضد مقاومت آن، توطئه بچینند و شر و کینۀ خود را بر سر سلاح مقاومت فرو ریزند، چراکه از این ملت دفاع کرد و در برابر دشمنی که گفته می‌شد شکست ناپذیر است و عرب را، چون مترسکی به وحشت انداخته بود، توازن در ترس و بازدارندگی ایجاد کرد. این‌ها اصولی ایمانی است که پیروز شد و آموزه هایی اسلامی است که مردانی بزرگ ساخته است؛ مردانی خدایی که باکی ندارند که مرگ بر آنان فرو آید یا آنان بر مرگ فرو آیند.

آنان حقیقتاً مردان بدر و خیبر و دنباله‌رو یاران حسین (ع) و علی اکبر (ع) هستند.

همین اصول است که همواره ما را به یاد تو می‌اندازد...
 تا زمانی که شب و روز می‌چرخد و گردبادها وطن را درمی نوردد، تو را در قلب و خاطرۀ ما نگه می دارد.

سرورم! در حالی که از درد به خود می پیچم، کلمات را به هم می‌فشارم تا از حروف آن، گل و شکوفه سر زند، چراکه از سیرۀ خوش‌بوی تو در چمنزار شهادت و کارآمدی و فداکاری، سیراب می شود.

ما تردید داشتیم که لحظه‌ای به نبودن یا دوری تو فکر کنیم، ولی امروز با حقیقت جاودانگی تو روبه‌رو هستیم. تو این حقیقت را وقتی رقم زدی که تو را از نزد ما و از میدان جهادت ربودند و ما در درد و رنج باقی ماندیم. ما همچون کسی که بر سرنوشت خویش بیمناک است و همچون کسی که در گذرگاهی ناشناخته قدم می‌گذارد، گریانیم.

ما از لحظۀ فراق تو هراس داریم، زیرا به تصاویر تو و حضور تو در خورشیدِ روز‌هایمان و در سرخی غروبمان و ماه شب هایمان عادت کرده‌ایم؛ عادت کرده‌ایم که عمامۀ تو را در وسط نبرد‌ها و کنفرانس‌ها ببینیم.

چشم تو روشن باد! که ملت تو خواری نمی‌پذیرد و سازش نمی‌کند، بلکه در هر بیشه ای به دنبال عزت و افتخار است.
ما در مسیر تو و در پرتو مکتب تو حرکت می‌کنیم و تا پای جان استوار ایستاده‌ایم. ما کسانی هستیم که با لبخند در برابر ناامیدی ایستادیم و در دل بلا‌ها، معجزه آفریدیم. این‌‌ همان پایداری است که تو به ما آموختی و‌‌ همان آزادی و پیروزی است که به ما وعده دادی.

دفتر جنبش أمل در تهران
عادل عون

------------------------------------------------------------------------------------------
یادداشت ابویاسر -عادل عون- نمایندۀ جنبش أمل در تهران

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی امام موسی صدر

عنوان نوشت: شادباش ای عشق خوش سودای ما! ای طبیب جمله علت های ما!
ای دوای نخوت و ناموس ما! ای تو افلاطون و جالینوس ما!...

عشق جان طور آمد عاشقا
طور مست و خرّ موسی صاعقا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی