رجعت صدر

روزشمار بازگشت امام موسی صدر

رجعت صدر

روزشمار بازگشت امام موسی صدر

رجعت صدر

همه روزهایی را که نبوده ای می شمارند،
من روزهایی که به بازگشتت مانده...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاشیه نوشت:
هرگونه کپی برداری و نشر مطالب این وبلاگ
در راستای آشنایی با سیره و نشر افکار
امام موسی صدر(أعاده الله)
آزاد و موجب امتنان است!

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نبیه بری» ثبت شده است

بإسمِکَ یا حکیم


پنجم تمّوز 1975- روز یکشنبه ۲۶ جمادی‌الثانی ۱۳۹۵ یک مین ضد تانک در میان مجموعه ای هفتاد نفری از جوانان پرشور مدرسه صنعتی جبل عامل ،که زیر نظر یک مربی کارآزموده از مقاومت فلسطین مشغول آموزش برای کار با مین‌های ضد تانک بودند، در دهکده‌ای به نام «یمونه»، در منطقهٔ عین البنیّهٔ بعلبک منفجرشد.
پانزده نفر در همان لحظه به شهادت رسیدند.

نجیب سید علی خلف از رزمندگان امل، در حالی که  از ناحیه دو چشم، دست و پا به شدت مجروح شده بود و به دلیل خونریزی شدید، هیچ امیدی به زنده ماندن نداشت، با دستی مجروح و شکسته، با خون خود بر کاغذی که کنارش افتاده بود، چنین نوشت:

کونوا مؤمنین

نجیب

 روز بعد، امام موسی صدر ، این کاغذ را به دست گرفت و در کنفرانسی خبری، تولد جنبش أمل (أفواج المقاومة اللبنانیة) را اعلام کرد:

بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءً عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم.» سورۀ مبارکۀ آل عمران، آیات شریفۀ ۱۶۹-۱۷۰

برادران بزرگوار!

در گیر و دار دردهای شدید و با افتخار، خبر شهادت گلچینی از جوانان لبنان را به هموطنان و به‌ویژه مردم استوار جنوب اعلام می‌کنم. به درستی که آنان «رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا.» سورۀ مبارکۀ احزاب، آیات شریفۀ ۲۳، ۳۳ ...بودند.

این دسته گل سرخ از گل‌های جوانمردی و فداکاری نخستین گروه از افواج مقاومت لبنان (امل) بودند که به ندای میهن زخم خوردهٔ خود که اسرائیل همواره و از هر سو و به هر وسیله به آن تجاوز می‌کند، پاسخ گفتند. 

آنان دعوت خدا و پیامبر را به آنچه مایهٔ حیات آنان و سبب کرامت امت است، اجابت کردند؛ دعوت به امری که من در مراسم عزاداری سیدالشهدا در روز عاشورای سال گذشته و نیز در مجتمع آموزشی عاملیه همهٔ لبنانیان را بدان فراخواندم، هنگامی که تجاوزهای اسرائیل به جنوب به شدت و قساوت رسید و دستگاه های مسئول در آن زمان به وظیفه خود در دفاع از کشور و مردم عمل نکردند.

سید احمد خمینی در میان جوانان جنبش أملاین جوانان می‌خواستند ثابت کنند وطن دوستی نه شعار است و نه کسب و کار و نه کالایی که بتوان با آن معامله کرد؛ بلکه وطن تجلی‌گاه ابعاد وجود انسان و مقوم شالودهٔ کرامت او و مجالی برای رسالت های اوست؛ و باید با فدا کردن جان خود از آن دفاع کنیم، هرچند از نظر قدرت و عدّه با دشمن برابر نباشیم. باید به سرعت برای دفاع آماده شویم. این جوانان، روش امام حسین را الگوی خود قرار دادند و به کاروان او پیوستند و خود را در راه حقیقت و عدالت فدا کردند.
آنان می‌خواستند ثابت کنند که جای اسلحه در جنوب است نه در بیروت و اطراف آن. آنان با جهاد خاموش خود و بدون هیچ گونه تبلیغاتی، راه جان‌فشانی برای میهن را گشودند و امور را به مجرای درست خود بازگرداندند.

آنان بر ضرورت نشانه رفتن تمام سلاح‌ها به سمت سینهٔ دشمن تأکید کردند و نشان دادند که تنها راه نجات از فتنهٔ و جنگ داخلی آن است که افراد مسلح به جنوب بروند و سنگر‌ها و سلاح های سبک و سنگین به مرز‌ها منتقل شود.
به همین سبب بود که اسرائیل از آنان انتقام گرفت و این افتخاری است برای آنان. تنها یک ساعت پس از انتشار خبر این حادثه، رادیو اسرائیل به قهقهه و شماتت و تحریک و بزرگنمایی حادثه و تشویق دست‌نشانده های خود و هواپیماهای اسرائیلی بر فراز محل حادثه دیوار صوتی را شکستند.

ولی این اقدامات هیچ‌گاه سبب دلسردی و عقب نشینی مجاهدان شریف نشد و آنان را در استمرار این راه به تردید نیفکند. آنان در لحظهٔ شهادت، با خون خود بر برگه‌ای نوشتند که: «مؤمنانی حسین گونه باشید.» مجروحانی که در بیمارستان بودند، اصرار داشتند که هر چه زود‌تر به اردوگاه برگردند تا به آموزش و تمرین ادامه دهند. بازماندگان شهدا نیز اعلام کردند که از آنچه خداوند برایشان مقدر کرده است خشنودند و آماده اند تا شهیدان بیشتری تقدیم میهن کنند و در این راه صبوری و بردباری پیشه سازند. انقلاب فلسطین نیز آنان را شهدای انقلاب خواند.

حکومت لبنان و همهٔ هم‌وطنان و در پیشاپیش آنان، علمای دین در زحله و بقاع نیز وظیفهٔ انسانی خود را انجام دادند و مجروحان را سریعاً انتقال دادند و از کمک های لازم دریغ نکردند. همچنان که قشرهای گستردهٔ ملت بزرگوار لبنان با وجود ناراحتی‌ها و نگرانی‌ها، با قربانیان این فاجعه همدردی کردند. هنوز نیز جوانان بر ادامهٔ آموزش و تمرین نظامی و برپایی اردوگاه هایی دیگر در مکانهای دور از چشم دشمن پافشاری می‌کنند. 
من که دعوت به این کار کردم در برابر ارواح پاک این شهدا تعظیم می‌کنم و به سبب افتخاری که خداوند نصیب آنان ساخت به حالشان غبطه می‌خورم و از جوانان لبنان از هر منطقه و هر فرقه و به‌ویژه از قشر محروم می‌خواهم که در افواج مقاومت لبنان وارد شوند تا مربیان شریف امور نظامی نیز به آنان بپیوندند و از دیگران نیز درخواست می‌کنم برای آموزش نظامی آماده شوند تا در موقع نیاز به ندای میهن پاسخ گویند. 

من خطاب به همهٔ لبنانیان تأکید می‌کنم که همهٔ مصیبت های خون‌باری که برای کشور عزیز ما پیش آمد، نتیجهٔ انحراف از رفتار درست و فقدان دفاع رسمی و مردمی از جنوب است و راه چارهٔ آن در انتقال به مناطق مرزی و نیز ایجاد این باور در ذهن شهروندان است که هر کس به سهم خود، وظیفهٔ ملی خویش را انجام می‌دهد. 

من در این لحظه، تولد این جنبش ملی شریف را که با فدا کردن همهٔ دارایی های اعضای خود، عهده دار پاسداری از کرامت میهن و ایستادگی در برابر تجاوزهای اسرائیل خواهد بود، اعلام می‌کنم. جوانان مایل بودند اعلام تشکیل این جنبش به تأخیر بیفتد و یا اصلا اعلام نشود؛ چون می‌خواستند تا حرکتشان رشد کند و تکامل پیدا کند و در عمل خود را نشان دهد. ولی این حادثهٔ دردناک و نگرانی‌ها و ابهاماتی که در افکار عمومی پدید آورده آنان را بر آن داشت که از خود من بخواهند تا حقیقت امر را به اطلاع هم‌وطنان برسانم. مراسم بزرگداشتی برای این شهیدان، صبح جمعهٔ آینده در بیروت برگزار خواهد شد. 
در پایان سخنانم آیات زیر را خطاب به بعضی افراد تلاوت می‌کنم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءامَنواْ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِی الارْضِ أَوْ کَانُواْ غُزًّى لَّوْ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجْعَلَ اللّهُ ذَلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ یُحْیِـی وَیُمِیتُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ. وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَحْمَهٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ.» سورۀ مبارکۀ آل‌عمران آیات شریفۀ ۱۵۷-۱۵۶
«یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الامْرِ شَیْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحَّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» سورۀ مبارکۀ آل‌عمران آیۀ شریفۀ 153
دستان خود را به سوی آسمان بلند می‌کنم و هم صدا با قهرمان کربلا، زینب دختر علی‌ (ع) می‌گویم:«خدایا این قربانی را از ما قبول فرما.» و از خداوند متعال می‌خواهم به بازماندگان شهدا صبر و جزای نیک عطا فرماید، همانا او بهترین سرپرست و بهترین یاور است. 

امام موسی صدر در برابر مسجد تخریب شدۀ کفرشوبا پس از حملات اسرائیلایشان بعد در مصاحبه فرمودند: «از ۱۰۱ نفری که مشغول آموزش کار با ضد تانک بودند، ۲۶ نفر شهید و ۴۳ نفر مجروح شده اند. (تعداد شهدا پس از آن به ۲۷ نفر و تعداد مجروحان به ۵۰ نفر افزایش یافت.)

آن طور که به من خبر داده اند، همۀ تمرین‌ها و آموزش های آنان مختص دفاع در برابر حملۀ تانک و نفربر است و در این زمینه از تخصص جبهۀ مقاومت فلسطین استفاده می‌کنند.

یعنی پس از ورود اسرائیلیان به کفرشوبا و طیبه.»
-------------------------------------------------------------------------
بعدها نجیب سید علی، گفت: «نوشتم مومن باشید! ننوشتم «أملی» باشید!  ننوشتم «صدری» باشید! تنها نوشتم «مومن» باشید. یعنی ایمان به خدا بر همه چیز تقدم دارد. و این نتیجه تربیت امام موسی صدر بود!
 امام صدر جوانان شیعه را این گونه تربیت کرده بود. انسانی که توسط امام موسی صدر تربیت می‌شد، «املی» و «صدری» نبود. مومن به خدا بود و این خیلی مهم است. من تصور می‌کنم که این جمله سندی گویا بر صحت و اصالت روش تربیتی امام صدر باشد. »

مطالب مرتبط:

- منشور جنبش أمل

- حرکت أمل به قلم شهید دکتر چمران

- اسامی شهدای حادثۀ عین البنیّه

- از اعتصاب تا أمل

- وقتی با صداقت سخن می گوییم، چه بسا به مذاق عده ای خوش نیاید

۵ نظر ۹۰۵ بازدید موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۵

باسمِکَ یا مُقیم


میانۀ ظهر داغ تابستان...

این روزه دار ... با لبان خشکیده از عطش....در پی جرعه آبی است که سیرابش کند...
پای آبله ... سفر می کند...همۀ کویرهای زمین را...

عاشقانه هایش عاشقت می کند... اشک هایش آتش دلها را شعله ور تر می کند... بغض فروخورده اش بر سرت آوار می شود:

" و تو در برابر دیدگان منی! ...از کجا آغاز کنم صحبت از تو را؟ چگونه جلوه کنم، در حالی که هماره تو در نظرم جلوه گری؟ 

و... هیچ نوری درخشان تر از آن که ازافق های ناپیدا می تابد نیست !"

نبیه برّی
در غروب سی و هفتمین سال...قلم روزه دارش آب طلب می کند:

"حکایت سفر ما در زمان ...

 حکایت کتاب مقاومت ما،

 گنجینه اسرار ما،

 آب وضوی ما

... نماز و نیایش ما... خواهد ماند...

 تا آنکه موعد افطار حقیقی برای ما فرا رسد."

در سراب دوردست، ابوعمّار، اقیانوس نگاه پرندۀ باران را نشانه می رود، پژواک صدایش در سکوت کویر  می پیچد:

« إذا حضر الماء بطل التیمّم!»

...تا آب هست...تیمم باطل است!!!

وقتی حرکة المحرومین از داشتنت محروم است، وقتی جنبش أمل ، آمدنت را آرزو می کند،
چشمان دریایی اش در حسرت دیدارت، به التماس می افتد:
«امام را خیانت پیشگان... در نهانخانه چاهِ [یوسف] انداختند و پنداشتند که صحرا رازشان را می پوشاند و وزش باد، آثار جنایتشان را محو می کند.»

در همهمۀ بغض ها و اشک ها... فریادها و کابوس ها...تلألؤ صدای موسی هنگامه می کند:

«برادران! امام را با حیله ای هوشمندانه و ترفندی نظامی به عمق صحرا کشاندند؛ جایی که نه عابری می گذشت و نه شاهدی بود  و نه خبر رسانی. امام را به تدریج به قلب شن های روان کشاندند ... تا از او نام و نشانی باقی نماند!...»


ولی دریا رازهایش را می داند... در گوش ساحل نجوا می کند:
"آنها به دلیل جهل و حماقتشان فراموش کرده اند که

هیچ جوهری ماندگار تر از خون نیست!

و هیچ نوری درخشان تر از آن که ازافق های ناپیدا می تابد نیست!"

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

رمضانیه: و إنَّ الرّاحِلُ الیکَ قریب المَسافة...

آری مسافری که سمت تو می آید زود می رسد ...
تو پشت پرده ها پنهان نیستی، اعمال ما ست که میان ما و تو حجاب شده!
من هم مسافر می شوم و راه می افتم به سوی تو! در جستجوی تو!
نیازمندم و به تو توجه می کنم! بی پناهم و به تو پناهنده می شوم!
می دانم! استحقاقش را ندارم که به حرف هایم گوش کنی! شایستۀ این نیستم که مرا ببخشی!
اما بخشش و بزرگواریت ... راستی وعده هایت...مطمئنم می کند: هر چه باشد من تنها یک خدا دارم و بس! هر چه باشد؛ تو بنده ات را بیشتر می شناسی و می دانی که جز تو کسی را ندارد!

---------------------------------------------------------------------------------------------

موضوعات مرتبط:

- " همه جا در نظرم جلوه گری ": بخشی از سخنان نبیه بری در اجتماع مردم بقاع سال 1986، 1365

- صفحۀ اختصاصی فیس بوک نبیه بری نخست وزیر لبنان

- پاسخ نبیه بری به سؤالاتی دربارۀ پروندۀ ربودن امام موسی صدر

-أنت أمامی-تو پیش رویم هستی:
متنی زیبا و گیرا از مرحوم دکتر صادق طباطبائی-و معرفی نبیه بری به قلم ایشان

۰ نظر ۷۱۲ بازدید موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۲