يَا صَانِعَ كُلِّ مَصْنُوع
ای سازنده همه سازه ها
آخرین بار...
دو سال پیش...
اوایل خرداد...
به بهانه نامه ی عاشقانه جرج جرداق و مجله الصیاد
همان ایام
نزدیک ولادت امام... عمادالدینِ وبلاگ الدین...
پست را لایک کرده بود و آخرین کامنت اش را به یاد امام موسی صدر
از چهارپاره ی بلند و به یادماندنی اش گذاشته بود:
«هر شير سركشي كه به ديدار او رسيد
چون "صيد" در مقابل او رام رام بود
حتي اگر به مذهب من شك كنيد باز
من حاضرم قسم بخورم او امام بود...»
چراغ غزل او بود که نور امید را در دل هایمان روشن نگه داشت:
شبیه صخره که با جذر و مد نمی شکند
به یک تلنگر انگشت سد نمی شکند
دلی که دامنه اش کوه ها ست وقتی که
غم از چهار طرف می وزد نمی شکند
جنون بید ببین در مقابل توفان
بدون واهمه می ایستد نمی شکند
کسی که در دل زندان نشسته دنیا نیز
به سینه اش بزند دست رد نمی شکند
قسم به (عشق) که پیمان (مرگ) و (آزادی)
هزار سال اگر بگذرد نمی شکند!
-------------------------------------------------------------------------------------
دیشب عمادالدین؛ علی مهدیزاده_شاعر اهل بیت (علیهم السلام)
یکی از یاران امام موسی صدر
آسمانی شد.
در غیاب شاعری که غزل هاش مرهم زخم های چهل ساله ی کهنه بود
و بار سنگین چشم انتظاری هایمان را سبک تر می کرد،
هم بار ما سنگین تر است و هم زخم های کهنه مان کاری تر و عمیق تر...
برای ایشان علو درجات... رحمت و مغفرت پروردگار،
حشر و همنشینی با صاحب این روز عزیز؛ حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و اجداد طاهرینشان
برای خانواده و دوستان... علی الخصوص هم_بلاگی های ایشان در وبلاگ الدین صبر و آرامش آرزو می کنم:
که «بشارت است بر صابران!»