یا مَن انقادَ کُلُ شَئ ٍمن خشیتـه
بگذار همۀ دنیا،
وقایع و حوادث ِ این عالم را....
با خط کش و اشل های حقیر دنیایی شان.... اندازه بزنند...
بگذار منطق های مستدلشان را به رخ بکشند...
فلسفه ببفاند...
بگذار این جمله ها را ... اتفاقی و تصادفی بینگارند...
بگذار در دنیای کوچکی که برای خود ساخته اند، به تجربه های عینی و علم استقرا دل خوش کنند...
اما
من
یقین دارم:
اگر طومار ِحزب بعث عراق، در نهم نیسان 2003، با همۀ اعمال ننگین و ضد انسانی اش..
ظلم ها و خونریزی ها و رعب و وحشت ها... در هم پیچیده شد،
خون ِ مظلومیت ِخاندان ِ صدر...دامنش را گرفته بود.
مقارنۀ شهادتِ سید محمدباقر صدر و خواهرش ...با سقوط صدــــدام اتفاقی نیست!
تا همۀ ستمکارانِ عالم بدانند: با مرگ...نمی توان فریادِ حق طلبان و آزادگان جهان را خاموش کرد!
به قول حضرت امام:
مردن تهلکه نیست.......
مردن حیات است......
--------------------------------------------------------------------------------------------------
پنداشت او...
قــــلم...
در دستهای مرتعشش...
باری، عصای حضرت موساست.
می گفت:
« اگر رها كنمش اژدها شود…
ماران و مورهای ِ
این ساحران ِرانده و وامانده را
فرو بلعد...»
می گفت:
«از هیبت ِ قلم
فرعون اگر به تخت نلرزد
دیگر جهان ما به چه ارزد ؟»
از: حمیـــد مصدق